بهارکودکی
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کودکان و آدرس reyhaneh10.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

از راست به چپ: مامان گلم _ خودم _ آبجي جيغ جيغو _ پدر زحمت كشم

مامان _ خودم _ آبجی جیغ جیغو _ بابام

از راست به چپ: مامان بزرگ مهربونم _ خودم _بابا بزرگ جونم

مامان بزرگ _ خودم _ بابابزرگ

[ پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, ] [ 10:46 ] [ ریحانه ]

اول مهر بود ‚ روز آغاز مدرسه ‚ كوچولوهاي 7 ساله همه با اشتياق اولين روزهای مدرسه

رو پشت سر ميگذاشتند.در ميان اين بچه ها پسر بچه اي بود

كه مثل بقیه هم سن و سالاش وقتی از مدرسه به خونه ميرسيد

از اتفاق هايي كه در مدرسه برايش افتاده بود براي بابا و مامانش شروع به تعريف ميكرد.

تمام صحبت هاي پسر كوچولو در مورد يكي از همكلاسيهاش به اسم جغله بود ‚

پسر بچه اي بازيگوش و تنبل كه بسيار شيطون و بلا بود .

بقدري شيطنت هاي جغله براي باباي پسر كوچولو جالب بود

كه وقتي از سر كار به خونه ميومد ‚ بي صبرانه انتظار ميكشيد

تا پسرش از مدرسه بياد و براش از دسته گلهايي كه جغله اونروز به آب داده بود تعريف كنه.

تا اینکه يه روز پسر كوچولو با روپوش پاره و كوله پشتیش که حسابیم خاکی

 و درب و داغون شده بود به خونه اومد  ‚ مامان و باباش هرچي

از اون پرسيدن كه چي شده هيچي نگفت  ‚

تا اينكه مامان پسر كوچولو گفت:من میدونم ... كار  ‚ كاره جغلست ...

اون تو رو به اين روز انداخته ... فردا ميام مدرسه تا ازش شكايت كنم...

پسر كوچولو ميگفت : نه مامان ... كار جغله نيست ... اون با من دوسته...

ولي گوش مامان به اين حرفها بدهكار نبود.

فرداي آنروز  ‚  مامان پسركوچولو به مدرسه رفت تا از جغله پيش مدير مدرسه شكايت كنه..

مامان باباهاي ديگر بچه ها هم اومده بودن و همگی از دست جغله ‚  حسابی شاكي بودن!!!

مادر پسر كوچولو به آقاي مدير گفت: اين بچه كه اسمش جغلست

پسر كوچولوي من رو اذيت كرده و كارايي كه انجام ميده 

باعث بد آموزي براي بچه هاي ديگست...

والدين ديگر بچه ها هم حرف هاي مادر پسر كوچولو رو تاييد كردند ...

بالاخره آقاي مدير به اصرار مادر پسر كوچولو خواست تا جغله رو به دفترش بيارن...

در باز شد و جغله درحالي كه سرش را پايين انداخته بود وارد دفتر شد .

وقتي جغله به خواست آقاي مدير سرش را بلند كرد ‚

 مامان پسر كوچولو زبانش بند اومده بود و نمیتونست اون چيزي رو كه میبینه باور كنه !!!

جغله ‚ همان پسر كوچولوي خودش بود ....

[ پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, ] [ 10:40 ] [ ریحانه ]

بــــاز آمــده زمــســــتان              اين فصــل سردِ سرسخت

زنـــــبـورك بيــــــچــــاره               يـــخ زد روي بـــند رخــــت

گنجشـــك بــرخود لرزيـد              تــا ننـــه ســرمــا را ديــــد

دســت سرد زمــسـتـان              تــــمــــام گلـــها را چـــيـد

بــــاغ از تـــرس زمستان              چشمان سبـزش را بست

بـــرفِ  ســرد زمـــستان            روي چشمانــش نشست

از سوز و ســــرماي برف              گنجشــــك و بـاغ خوابيدند

در خـــوابِ چشمــانشان            هردو بـــهــــار را ديـــــدند

[ یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, ] [ 13:15 ] [ ریحانه ]

 

کفشدوزک کوچولو

حسابی غصه داره

چون که برای دوختن

دیگه کفشی نداره

سوزنشو گذاشته

کنار گل تو باغچه

کاشکی براش بیارن

یه لنگه کفش کهنه

نخهاشو قیچی کرده

تا که باشه آماده

وقتی کفشی نداره

نخها چه سودی داره

از اون دورا میادش

انگار صدای خش خش

داره میاد هزارپا

با یه بخچه رو دوشش

تو بخچه اش گذاشته

هزار تا کفش پاره

حالا دیگه کفشدوزک

هیچ غصه ای نداره

[ یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, ] [ 13:8 ] [ ریحانه ]

 

آی بازی بازی بازي 

دارم میرم به بازی

بازی قایم موشک

با پیشی ناز کوچک

چشم میذارم همیشه

تا پیشی قایم بشه

پیشی جونم قشنگه

کوچیک اما زرنگه

قایم میشه زیر تخت

یا میره روی درخت

هرجا بره پیشی جون

زودی میادش بیرون

چونکه منو دوست داره

تنهام نمیگُـــــــــذاره

[ یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, ] [ 13:3 ] [ ریحانه ]

  

تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.Bahar-20.Com       خدمات وبلاگ نویسان جوان

تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.Bahar-20.Com       خدمات وبلاگ نویسان جوان

تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.Bahar-20.Com       خدمات وبلاگ نویسان جوان

تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.Bahar-20.Com       خدمات وبلاگ نویسان جوان

تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.Bahar-20.Com       خدمات وبلاگ نویسان جوان

تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.Bahar-20.Com       خدمات وبلاگ نویسان جوان

تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.Bahar-20.Com       خدمات وبلاگ نویسان جوان

تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.Bahar-20.Com       خدمات وبلاگ نویسان جوان

تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.Bahar-20.Com       خدمات وبلاگ نویسان جوان

تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.Bahar-20.Com       خدمات وبلاگ نویسان جوان

 

[ یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, ] [ 12:30 ] [ ریحانه ]

یکی از فرشته ها از کنار مردی که جلوی در خانه ای ایستاده بود گذشت آن فرشته به او گفت: ای بنده ی خدا چرا جلوی در این خانه ایستاده ای ؟

ایشان گفت: برادری در این خانه دارم و می خواهم به او سلام کنم .

آن فرشته گفت : آیا با او پیوند خویشاوندی داری یا کاری با او داری.

آن مومن گفت: نه با او خویشاوند هستم و نه حاجتی دارم او برادر دینی من است من با او رفت و آمد می کنم و بر او سلام می نمایم به خاطر خشنودی پروردگار عالمیان .

آن فرشته گفت :من فرستاده ی حق تعالی به سوی تو هستم و او بر تو سلام فرستاده و می گوید به یقین تو قصد مرا کرده ای و به من تکیه کرده ای. به یقین بهشت را بر تو واجب کردم و تو را از غضبم و آتش دوزخ رها نمودم .

منبع:تبیان

[ شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, ] [ 19:1 ] [ ریحانه ]

فسقلی عینکش را پرت کرد و گفت:((از حالا عینک بی عینک!دیگر عینک نمی

خواهم!))

عینکه افتاد کنار سطل آشغال،زد زیر گریه.

سطل آشغال پرسید  (چرا گریه می کنی؟))

عینک با گریه گفت:((چون صاحبم مرا دور انداخته!))

سطل آشغال گفت:((چه خوب!پس بفرما توی شکم من!))و درش را باز کرد.

عینکه داد زد:(( وای چه بوی بدی!))

بعد هم فکری کرد و با خودش گفت:((چرا قاطی آشغال ها بشوم؟من که هنوز سالمم.شیشه

ام نشکسته،دسته ام کج نشده.فقط فسقلی مرا نمی خواهد.خب نخواهد!من هم از این جا

می روم.))

شب شد فسقلی خواست که مشقش را بنویسد،او همه جا را دنبال عینکش گشت

اما پیدا نکرد.حالا اگر

گفتی عینکه کجا بود؟او خوش حال و سرحال،این طرف و آن طرف می گشت.دیگر هم دلش نمی

خواست پیش فسقلی برگردد.

بیچاره فسقلی!

[ شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, ] [ 18:59 ] [ ریحانه ]

گلخونه پر از گل لاله و رز بود گلهای زیبا و شاداب . توی گلخونه همه شاد و خوشحال بودن و همدیگه رو دوست داشتند. گلها می گفتند این بوی خوبی که توی گلخونه همه جارو پر کرده بوی دوستی و محبته .

گلها خیلی خوش اخلاق بودن و هیچ وقت به خاطر خوشگلی و خوش بویی خودشونو بهتر از دیگران نمی دونستند و تکبر نمی کردن.

اما توی این گلخونه فقط یه دیوار بود که خیلی اخمو بود. این دیوار دیوار سمت چپ گلخونه بود و دائما با عصبانیت به گلها نگاه می کرد.

دیوار عصبانی و بدجنس، گلهارو دوست نداشت چون به خوشگلی گلها حسادت می کرد.

باغبونو دوست نداشت چون باغبون به گلها محبت می کرد. مردمو دوست نداشت چون مردم برای دیدن گلها به گلخونه میومدن و به اون توجهی نداشتن.

دیوار برای اینکه گلها رو اذیت کنه هر روز ترک می خورد و به گلها می گفت الان خراب می شم روی سرتون . اما گلها دیوارو دوست داشتن بهش می گفتن اینطوری نکن .خودت خراب می شی.

گلها برای اینکه به دیوار نشون بدن دوسش دارن حتی لای ترکهای دیوار هم روییدن و سعی کردن دیوار کهنه و بدجنس رو زیبا کنن اما دیوار باز هم از گلها متنفر بود.

دیوار هر روز بیشتر ترک می خورد و خودشو کج می کرد روی سر گلها و اونها رو می ترسوند و با یه صدای خشن و کلفت می گفت الان می ریزم الان می ریزم رو سرتون و همتونو له می کنم.

گلها هر چند از دیوار ترسیده بودن ، اما چیزی نمی گفتن. اونا نمی خواستن کینه و نفرت دیوار حسود رو بیشتر کنن. دلشون می خواست با دیوار دوست بشن .

اما حسادت، تمام قلب دیوار رو پر کرده بود. به خاطر همین تمام زورشو زد تا خودشو روی سر گلها خراب کنه . ترک دیوار بیشتر و بیشتر شد تا اینکه باغبون به فکر چاره افتاد و از مردم کمک خواست.

مردم که عاشق گلها بودند برای کمک داوطلبانه اومدند. اول همه گلها و گلدونها رو از گلخونه بیرون بردند بعد شروع به خراب کردن دیوار حسود کردند . مردم دیوار حسود رو و به بیابونی دور و پر از زباله بردن و به جاش یه دیوار محکم و مهربون ساختند و روش عکسهای بسیار زیبایی از گلها کشیدند.

دیوار محکم و مهربون سالهای طولانی از گلهای گلخونه مواظبت کرد و انقدر به دوستی با گلها ادامه داد که برای همیشه خودش هم بوی گل گرفت.

[ شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, ] [ 18:54 ] [ ریحانه ]

  

یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود.

شیر دندانش درد می کرد. روباه او را دید و گفت: شیرجان! چرا برای شکار نمی روید؟

شیر گفت: دندانم درد می کند. نه شکار می کنم، نه چیزی می خورم.

 روباه که منتظر بود، از شکار شیر، غذایی هم برای او بماند، ناامید به سراغ گرگ

رفت و گفت: شیر دندان درد دارد. امروز شکار نمی کند، باید خودمان غذا پیدا کنیم.

گرگ گفت: تو نقشه ای داری؟

روباه گفت: اگر حیوانات جنگل خبردار شوند که شیر دندان درد دارد و شکار نمی کند، از او

نمی ترسند و نزدیکش می شوند.

گرگ گفت: خب وقتی نزدیک شیر شدند، چه فایده ای برای ما دارد؟

روباه گفت: من و تو گوشه ای پنهان می شویم و ناگهان به آن ها حمله می کنیم!

گرگ با خوش حالی گفت: آفرین به تو روباه حیله گر! گرگ و روباه خبر دندان درد شیر

را در جنگل پخش کردند و خیلی زود همه با خبر شدند.

گوره خر و خرگوش تصمیم گرفتند به تماشای شیر بروند. آن ها نمی دانستند که روباه و گرگ

پشت بوته ها پنهان شده اند. گوره خر و خرگوش، آرام، آرام به شیر نزدیک شدند. شیر به آن

ها حمله نکرد. گوره خر کمی جلوتر رفت. خرگوش هم کمی جلوتر رفت.  

شیر که خیلی گرسنه بود و دندانش هم خیلی درد می کرد، با دیدن گوره خر و

خرگوش آهی کشید و غرشی کرد که گوره خر و خرگوش پا به فرار گذاشتند و در یک

چشم بر هم زدن از آن جا رفتند.روباه و گرگ هر چه منتظر شدند، نه گوره خر به

سراغ شیر آمد نه خرگوش و نه هیچ حیوان دیگری. چون همه می دانستند که شیر

حتی وقتی که دندان درد دارد هم خطرناک است و نباید به او نزدیک شد.

[ شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, ] [ 18:52 ] [ ریحانه ]

 

بسم الله الرحمن الرحیم


ای خدای بزرگ !

دراین لحظه ی باشکوه و به یادماندنی  با تو پیمان می بندم ، که همیشه به فرمانت

عمل کنم ، واز راه نورانی تو منحرف نشوم .

ای خدای مهربان !

تورا سپاس می گویم ، که دعوتم کردی وبا توپیمان می بندم که بنده ی خوبی برایت باشم .

بارالها!

به من سلامتی وپاکی دادی، پس باتوپیمان می بندم که خودم رابه گناه نزدیک نکنم .

الهی !

به من پدرومادربا ایمان عطا کردی ، باتوپیمان می بندم همیشه قدردان آنها باشم .

مهربانم !

دراین هنگامه ی مقدس باتوپیمان می بندم که جزبه راه تو نروم .

ای خدای بزرگ ! ای خدای بی همتا

اکنون که به سن تکلیف رسیده ام ، خوشحالم وبا تو پیمان می بندم نمازهایم را خوانده و واجبات دینم را انجام دهم .

آمین یارب العالمین -

[ 11 مرداد 1391برچسب:, ] [ 1:0 ] [ ریحانه ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 56
بازدید کل : 34025
تعداد مطالب : 41
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->


Upload Music